داربست در کرج | بلبرینگ و رولبرینگ | دستگاه بسته بندی | ماشین آلات صنعتی

داربست در کرج،بلبرینگ و رولبرینگ،دستگاه بسته بندی،ماشین آلات صنعتی

داربست در کرج | بلبرینگ و رولبرینگ | دستگاه بسته بندی | ماشین آلات صنعتی

داربست در کرج،بلبرینگ و رولبرینگ،دستگاه بسته بندی،ماشین آلات صنعتی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکوراسیون» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروزه در بسیاری از نقاط جهان، حتی در جایی که موسسات در روند تغییر مستمر بوده اند، انواع مسکن با منشاء باستانی یا ماقبل تاریخ در حال استفاده است. به عنوان مثال، در ایالات متحده صنعتی، انبارها بر اساس طرحی که در هزاره اول قبل از میلاد در اروپا به کار گرفته شده است، ساخته می شوند. نیروهایی که تحولی پویا از سبک معماری در ساختمان های مشترک ایجاد می کنند، معمولاً در خانه و مزرعه غیرفعال هستند. زندگی مردم عادی ممکن است با اساسی ترین تغییرات در نهادهای آنها تغییر نکند. مردم می‌توانند پی در پی افراد برده، رعایای سلطنت، و شهروندان رای‌دهنده باشند بدون اینکه ابزار یا تمایلی برای تغییر آداب، تکنیک‌ها یا محیط اطراف خود داشته باشند. فشار اقتصادی عامل اصلی است که باعث می‌شود افراد متوسط ​​خواسته‌های خود را به سطحی بسیار پایین‌تر از سطحی که فناوری زمانشان قادر به حفظ آن است محدود کند. آنها اغلب سازه های جدیدی را با تکنیک های قدیمی می سازند زیرا آزمایش و نوآوری از تکرار هزینه بیشتری دارد. اما در فرهنگ‌های ثروتمند، مجوزهای اقتصادی و آداب و رسوم، معماری را تشویق می‌کند تا امکانات رفاهی مانند سرویس بهداشتی، روشنایی، گرمایش و همچنین مناطق مجزا برای عملکردهای متمایز را فراهم کند و اینها ممکن است به عنوان یک ضرورت تلقی شوند. همین علل تمایل به جایگزینی محافظه کاری خانه با آرمان های معماری نهادی و تأکید بر کارکرد بیانی و همچنین سودمندی دارند.

با افزایش ثروت و کارکردهای بیانی، نوع خاصی از ساختمان های خانگی قابل تشخیص است که می توان آن را معماری قدرت نامید. تقریباً در هر تمدنی، الگوی جامعه به تعدادی از اعضای خود این قدرت را می دهد که از منابع جامعه در ساخت خانه ها، کاخ ها، ویلاها، باغ ها و مکان های تفریحی خود استفاده کنند. این معدود، که مزیت‌هایشان معمولاً از تمایزات اقتصادی، مذهبی یا طبقاتی ناشی می‌شود، می‌توانند از تنوع بی‌نهایتی از فعالیت‌های داخلی مرتبط با آداب و رسوم موقعیت خود لذت ببرند. اینها می توانند حتی کارکردهای جمعی را شامل شوند: کاخ امپراتورهای فلاویان در روم باستان فعالیت های دولت و سیستم قضایی را در بر می گرفت. کاخ ورسای، یک شهر کامل به خودی خود، مایحتاج و تجملات زندگی را برای چندین هزار نفر از همه طبقات فراهم می کرد و مرکز حکومت امپراتوری لویی چهاردهم بود. معماری قدرت ممکن است کارکرد بیانی پیچیده ای نیز داشته باشد، زیرا نمادسازی قدرت با ظرافت یا نمایش یک مسئولیت یا یک ضرورت (و اغلب تقصیر) قدرتمندان است. از آنجایی که این کارکرد معمولاً نه آنقدر برای خوشحال کردن حامیان به دنبال نشان دادن موقعیت اجتماعی آنها به دیگران است، معماری قدرت هم به صورت اشتراکی و هم خانگی تبدیل می شود. در دموکراسی هایی مانند یونان باستان و در دنیای مدرن غربی، این قدرت نمایی ممکن است محتاطانه تر باشد، اما همچنان قابل تشخیص است.

مسکن گروهی

نوع سوم معماری داخلی به جای واحد، گروه را در خود جای می دهد و بنابراین عمومی و خصوصی است. این امر از طریق توسعه گسترده مسکن انبوه در دنیای مدرن، که در آن افراد یا خانواده ها فضای زندگی را در چند خانه یا در واحدهای منفرد تولید شده در مقدار پیدا می کنند، آشنا است. مسکن گروهی توسط فرهنگ‌های مختلف تولید می‌شود: توسط دولت‌های جمعی برای برابر کردن استانداردهای زندگی، توسط ظالم برای تضمین نیروی کار مطیع، و توسط سیستم‌های فئودالی یا کاست برای گرد هم آوردن اعضای یک طبقه. این خانه آپارتمانی به طور مستقل توسط رومیان امپراتوری دوران باستان برای سازگاری با شرایط شهری و توسط سرخپوستان آمریکایی برای سازگاری با شرایط کشاورزی ساخته شد. معماری گروهی ممکن است معماری قدرتمندی نیز باشد، به‌ویژه زمانی که ارزش زمین بسیار بالا باشد و حتی به ثروتمندان اجازه ساخت خصوصی را نمی‌دهد، همانطور که در Place des Vosges در قرن هفدهم در پاریس، جایی که عمارت‌های اشرافی به طور یکنواخت در اطراف یک میدان یا در آپارتمان‌های قرن هجدهم در شهرک‌ها و اسپاهای انگلیسی. اگرچه اکثر معماری های داخلی قرن بیستم از سبک و تکنیک های گذشته استفاده می کردند، استثناها بیش از هر زمان دیگری برای توسعه معماری اهمیت دارند. این به این دلیل است که توزیع ثروت و قدرت در بخش‌هایی از جهان که معماری در آن حیاتی است، گسترده است و به این دلیل است که دولت مدرن مسئولیت مسکن‌های با کیفیت بالا را بر عهده گرفته اس

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

از قرن هجدهم، بسیاری از معماری‌های مذهبی با تضعیف سنت‌های مذهبی، فردیت و اهمیت خود را از دست داده‌اند. اما امروزه، مانند گذشته، معماران برجسته با راه حل های برتر، خواسته های جدید استفاده و بیان را برآورده کرده اند.

 

معماری دولتی

کارکردهای اساسی حکومت، حتی بیشتر از دین، در همه جوامع مشابه است: اداره، قانونگذاری و اجرای عدالت. اما نیازهای معماری با توجه به ماهیت رابطه بین حاکم و حاکم متفاوت است. در جایی که وظایف دولتی در دست یک فرد واحد متمرکز است، ساده است و ممکن است در محل اقامت حاکم اعمال شود. در جایی که بسیاری از کارکردها مشترک هستند و به عنوان فعالیت های تخصصی ایجاد می شوند، پیچیده می شوند و ساختارهای متمایزی را می طلبند. با این حال، هیچ راه حل رسمی اساسی برای معماری دولتی وجود ندارد، زیرا نیازهای عملی دولت ممکن است در هر منطقه سرپوشیده ای که فضای مناسبی برای مشورت و اداره داشته باشد برآورده شود. نوع متمایز آن بیشتر توسط کارکردهای بیانی ناشی از ایدئولوژی سیستم های مختلف سازمان سیاسی (سلطنت، حکومت دینی، دموکراسی و غیره) و سنت های ادارات مختلف حکومتی (دادگاه های حقوقی، خانه های اجتماع، تالارهای شهر، و غیره.). دولت‌هایی که قدرت را به‌جای رضایت به زور اعمال می‌کنند، تمایل دارند از کارکردهای بیانی معماری برای تأکید بر قدرت خود استفاده کنند. آن‌ها تمایل دارند ساختمان‌هایی تولید کنند که بنای تاریخی نامتناسب با خدماتشان به جامعه باشد. آنهایی که در آنها صفات الهی به حاکم داده می شود، نمادگرایی مذهبی را وارد معماری می کنند. دولت های دموکراتیک مسئولیت بیان اهداف خود جامعه را در معماری خود دارند، کاری دشوار در دنیای مدرن، زمانی که جامعه ممکن است نه آنقدر کوچک باشد که بتواند خود را به راحتی بیان کند و نه آنقدر همگن باشد که در مورد چگونگی انجام آن توافق کند.

فرآیندهای ساده دموکراتیک دولت-شهرهای یونان و شهرهای آزاد قرون وسطایی، معماری دولتی را در مقیاس داخلی ایجاد کرد، در حالی که امپراتوری روم و سلطنت‌های بعدی به ندرت تمایز مهمی بین کاخ و مقر عملکردهای دولتی قائل شدند. رشد گسترده دولت نمایندگی و افزایش اندازه و عملکرد ایالت در قرن نوزدهم، ساختمان‌های متنوعی را ایجاد کرد که برخی از آنها برای استفاده کاملاً جدید بودند. برخی از نمونه‌ها عبارتند از: اول، کاپیتول‌ها، دادگاه‌ها، ساختمان‌های مجلس، دفاتر چاپ و ضرابخانه‌ها و بعداً دفاتر پست، سفارتخانه‌ها، بایگانی‌ها، دبیرخانه‌ها و حتی آزمایشگاه‌ها، زمانی که کار، افزایش پرسنل و پیچیدگی کمک‌های مکانیکی ایجاب می‌کرد. راهکارهای تخصصی معماری بوروکراسی، چه خوب و چه بد، معماری دولتی را بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مهم کرده است.

در اولین گسترش سریع از حدود 1780 تا 1840، معماران نئوکلاسیک راه‌حل‌های چشمگیری برای مشکلات جدید پیدا کردند، اما پس از آن، معماری دولتی به یک قرن محافظه‌کاری سپری شد و در فاصله ای مطمئن از ساختمان‌های خصوصی دنبال شد. پس از جنگ جهانی دوم، معماری دولتی سرزندگی جدیدی از خود نشان داد. کارهای لوکوربوزیه در چاندیگار، پنجاب، هند، مقر سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد در پاریس و برنامه وزارت امور خارجه ایالات متحده برای ساخت سفارتخانه‌های آمریکا برجسته است.

معماری نظامی بیشتر از سایرین به نوع حکومتی نزدیک است، اما کارکرد بیانی آن چنان تابع امر عملی است که معمولاً به عنوان یک کلاس مهندسی در نظر گرفته می شود (به استحکامات مراجعه کنید).

 

معماری تفریحی

تعداد کمی از تفریحات به معماری نیاز دارند تا زمانی که نهادینه شوند و باید مشارکت فعال و غیرفعال (رویدادهای ورزشی، نمایش های نمایشی، موسیقی و غیره) و یا مشارکت جمعی در تجملات اساسا خصوصی (حمام ها، موزه ها، کتابخانه ها) را فراهم کنند. در طول تاریخ، معماری تفریحی از هر نوع دیگری سازگارترین بوده است. انحرافات ممکن است تغییر کنند، اما، همانطور که در معماری داخلی، آرایش فیزیکی انسان ها یکپارچگی را فراهم می کند. اگر مشارکت آنها منفعلانه باشد، باید بتوانند راحت بشنوند و ببینند. اگر مشارکت آنها فعال است، باید فضاهایی متناسب با فعالیت های انتخابی به آنها داده شود. در بیشتر فرهنگ‌ها، موسسات تفریحی منشأ مناسک مذهبی دارند، اما به راحتی استقلال پیدا می‌کنند و بیان دینی در معماری آنها کاهش یا حذف می‌شود.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

این شهر عربی در دهه گذشته با اختلاف نظر احاطه شده است. زمان آن فرا رسیده است که این مخالفت را که به عقیده من ادامه دارد، از دریچه های برنامه ریزی و معماری مرور کنیم و گفتمان های معماری و شهری را که تخیل شهر عربی در درون آنها گنجانده شده است، مرور کنیم. شهر را فضایی مولد می‌داند و نه صرفاً به‌عنوان یک مقوله یا حوزه مطالعاتی، و عوامل مختلف فعال را در تولید و شکل‌دهی یک رژیم زیبایی‌شناختی برای شهر عربی امروز ترسیم می‌کند. این امر از طریق بررسی برخی جنبه‌های برنامه‌ریزی پس از استقلال در جهان عرب و با تحلیل گفتمان منتشر شده توسط سازمان شهرهای عربی (ATO) و رژیم زیبایی‌شناختی مرتبط به عنوان ابزارهای ضداستعماری و سیاسی به دست می‌آید.

 

این مقاله با کالبدشکافی کنش‌های جمعی و فردی مرتبط با این رژیم زیبایی‌شناختی، «زبان» متنی و بصری آن، بازنگری در موقعیت معماران و شهرسازان خود در منظر سیاسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مقاله با یک بحث تئوریک درباره یک رژیم زیبایی‌شناختی خاص که با تخیل شهر عربی مرتبط است و تلاش می‌کند تا ظهور این رژیم را به‌عنوان ابزاری استعمارزدایی درک کند، آغاز می‌شود (و متعاقباً با ساختار آن ساخته می‌شود). با در نظر گرفتن یک مقاله روزنامه در سال 1979 که ATO را به عنوان نقطه ورود به گفتگو درباره شکل‌گیری‌های اولیه شهر مدرن عربی نشان می‌دهد، سپس این شهر را به‌عنوان فضای سازنده‌ای از مخالفت دوباره ترسیم می‌کند که در آن می‌توان شکل‌گیری خود را بازاندیشی و دوباره تصور کرد. سپس مقاله تحلیلی از توزیع جدید حساسیت ها در شهر ارائه می کند. در نهایت، مقاله «شعر فضا» چندین پروژه طراحی شده توسط معمار محمد مکیا را که به ATO در میان سایر سازمان‌های پان عرب مرتبط است، نشان می‌دهد.

 

کار ژاک رانسیر در مورد رژیم زیبایی‌شناختی با من طنین‌انداز می‌شود و به من ابزاری می‌دهد تا این درهم‌تنیدگی فضا و سیاست را باز کنم. من از طریق کار مصطفی دیکچ به اینجا می‌رسم که نوشته‌های رانسیر در مورد زیبایی‌شناسی را در کنار نوشته‌های ژان لوک نانسی و هانا آرنت تفسیر می‌کند تا سیاست فضاهای درون شهرها را درک کند. رانسیر ادعا می‌کند که زیبایی‌شناسی عبارت است از:

نه تابع قانون فهم است که مستلزم تعین مفهومی است و نه تابع قانون حس که ابژه ای را می طلبد. تجربه زیبایی شناختی هر دو قانون را به طور همزمان معلق می کند. بنابراین روابط قدرت را که معمولاً تجربه سوژه دانا، کنشگر و خواستار را ساختار می دهد، معلق می کند.

 

 

من با این گفته موافقم، که می‌خواهم آن را مجدداً فرموله کنم تا ادعا کنم که تجربه زیبایی‌شناختی می‌تواند احساسات و امیال از پیش موجود را به حالت تعلیق درآورد و آنها را نادیده بگیرد. در هر صورت، این به طور مفید برخی از زمینه های مشترکی را که بین زیبایی شناسی و سیاست وجود دارد، نشان می دهد. نوید شاعرانگی نو بیانگر و می تواند حساسیت های ما را سازماندهی کند. گسست هایی که از رویارویی با تازگی زیبایی شناختی ایجاد می شود، لزوماً نباید لحظه های بزرگ یا خشونت آمیز تغییر باشند. آنها می توانند با ظرافت اتفاق بیفتند (مانند هنگام درگیر شدن با یک چیدمان هنری ظریف) و همچنان ما را به تفکر و احساس در جهت های جدید تحریک کنند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، این مقاله بر اساس خواندن و ترجمه مقاله من در روزنامه با عنوان "شهرهای عربی ما هویت خود را از دست داده اند" توسط فوزی شعبان که در 21 ژانویه 1979 در اخبار الخلیج منتشر شده است (شکل های 1 و 2 را ببینید) ساختار یافته است. هر سطر از ترجمه بر اساس فرآیندی از تحلیل گفتمان شماره گذاری شده است که در زبان شناسی و مطالعات اجتماعی استفاده می شود و به خواننده ارجاعات دقیقی به متن در بافت کامل آن ارائه می دهد. به ترجمه من مراجعه کنید (شکل 2). در انجام ترجمه، به جای اینکه ترجمه را کلمه به کلمه ترجمه کنم، سعی کرده ام تا حد امکان معنا را به طور کامل بیان کنم. گاهی اوقات افعال و اسم های عربی به شیوه ای متفاوت و عمدی قرار می گیرند تا جلوه ای دراماتیک ایجاد کنند، یک تکنیک ادبی که همیشه به خوبی به انگلیسی ترجمه نمی شود. من دوباره به مسائل زبان خواهم پرداخت.

 

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

عتیقه‌شناس به من گفت که فکر می‌کند تئاتر آناتومیک زیباترین فضا در اوپسالا است.» در حالی که از درب دفتر کوچکی که به ما اجازه استفاده از نور خورشید را داده‌ایم می‌گذرم، دکتر کریستین بیس از روی انبوه جعبه‌ها به بالا نگاه می‌کند. عتیقه‌های ساختمانی از آرشیو موزه شهرستان اوپسالا (Upplandsmuseet) بازیابی شده است تا ما دو نفر به آن نگاه کنیم. این دومین روز بازدید ما از اوپسالا و آخرین توقف ما است. این اولین باری است که دکتر بیس این تئاتر را می بیند، تئاتری که با فضای دراماتیک قدرتمندش که تولید دانش اولیه برجسته دانشگاه را اعلام می کند، که به طور گسترده در عرفان باروک پوشیده شده است، مورد علاقه است. من خودم از دوران کودکی، زمانی که مادرم، یک دانشمند پزشکی و محقق در دانشگاه اوپسالا، همکاران بین‌المللی را به اینجا می‌آورد، همیشه بازدیدکننده بوده‌ام. از زمان ورودمان به اوپسالا، من و دکتر بیس چیزی جز اشتیاق و اشتیاق برای کمک نداشتیم. قصد من از این بازدید تحقیق در مورد بازسازی اواسط دهه 1900 تئاتر است که اولین بار در سال های 1662-1662 ساخته شد. در نگارش این مقاله، نقش تئاتر در اوپسالا را در زمینه دو دوره مهم ملت‌سازی سوئد بررسی می‌کنم: اوج امپراتوری سوئد در اواسط دهه 1600، و ساخت رفاه سوئد. سیستم و «مفهوم تقریباً اسطوره‌ای ناسیونالیستی و سوسیالیستی فولکلمت، یا خانه مردم» در اوایل دهه 1900.

سایت

 

شهر اوپسالا تا دوران اصلاحات، زمانی که کلیسا و دانشگاه متعلق به آن از پایه اقتصادی محروم شدند و استکهلم پایتخت جدید شد، مقر سلطنت سوئد بود. (این دانشگاه در سال 1477 تأسیس شد و آن را به یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های جهان تبدیل کرد که هنوز در حال فعالیت است.) اوپسالا حتی پس از این ضربه نیز برخی از پیامدهای خود را حفظ کرد: از آنجایی که مقر کلیسای سوئد در اوپسالا باقی ماند، تاج‌گذاری همچنان در اوپسالا برگزار می‌شد. کلیسای جامع و قلعه اوپسالا هنوز توسط تاج مورد استفاده قرار می گرفت. تصمیم برای پیوستن به جنگ سی ساله در اینجا گرفته شد، تصمیمی که برای ظهور امپراتوری کوتاه و پرآشوب سوئد بسیار مهم بود، زمانی که سوئد کنترل بیشتر قلمروهای اطراف دریای بالتیک و همچنین مستعمرات در آمریکای شمالی، غرب آفریقا و کارائیب موقعیت جدید سوئد به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی نیاز به مقامات دولتی شایسته ایجاد کرد و ولیعهد سرمایه گذاری زیادی در دانشگاه اوپسالا انجام داد، که در آن زمان عملاً غیرفعال بود.3 در سال 1620 ساختمانی در عرض میدان کلیسای جامع قرون وسطایی اوپسالا که قبل از اصلاحات ، دارایی کلیسای کاتولیک بود که توسط پادشاه به دانشگاه اهدا شد و با نیازهای آموزشی و انتشاراتی تطبیق داده شد و نام "گوستاویانوم" را بر آن نهادند. امروزه این قدیمی‌ترین ساختمان باقی‌مانده دانشگاه است. تقریباً در همان زمان، در نتیجه ضد اصلاحات، کلیسای سوئد مایل بود برای حفظ وضعیت موجود، روحانیون را آموزش دهد و امتیازات سابق دانشگاه احیا شد.

معمار

 

آغازگر، معمار و استاد سازنده تئاتر آناتومیک واقع در گوستاویانوم، اولوف رودبک، آناتومیست، گیاه شناس، مهندس و معمار بود. مورخ، ستاره شناس، زبان شناس و خواننده. پسر یک استاد سابق دانشگاه اوپسالا که اسقف شد، به عنوان دانشجو وارد دانشگاه شد و تا زمان بازنشستگی در سن 61 سالگی، ده سال قبل از مرگش در سال 1702، مدت کوتاهی پس از اینکه ادعا می‌شد رهبری تلاش‌ها برای خاموش کردن شعله‌های آتش را رهبری کرده بود، به عنوان استاد پزشکی باقی ماند. آتش سوزی بزرگ اوپسالا (که بیشتر آثار زندگی او را نابود کرد) از سقف تئاترش. او قبلاً به عنوان یک دانش آموز توجه ملکه کریستینا و متحدانش را به خود جلب کرده بود. علاقه ملکه به تبدیل دانشگاه اوپسالا به مؤسسه ای شایسته یک قدرت بزرگ اروپایی، زمینه مساعدی را برای جاه طلبی و بهره وری رودبک فراهم کرد، و به او مناصبی در دانشگاه داده شد که برای مدتی عملاً او را به خودکامگی تبدیل کرد. به نظر می‌رسد که او همیشه در طول زندگی حرفه‌ای خود اعتماد به نفس، متقاعد کردن و متحدان قدرتمندی داشته است تا بتواند از هر مشکل مهمی جلوگیری کند و پروژه‌های خود را محقق کند.

 

 

تئاتر

 

دکتر بیس هنگامی که از اولین برداشت های او می پرسم، می گوید: «این احساس شبیه یک تئاتر آناتومیک است». راه‌های زیادی وجود دارد که این فضا را می‌توان خواند، زیرا شبکه گسترده‌ای از روابط را بین مجموعه دال‌هایش می‌چرخاند. از نظر فضایی بسیار فشرده، پر از وسایل نمایشی است. زاویه دراماتیک طبقات هشت ضلعی فضایی را ایجاد می کند که در آن همه افراد حاضر در یک رابطه فضایی و بصری صمیمی با یکدیگر قرار می گیرند: حداکثر 200 نفر یا بیشتر در همان صفحه تقریبا عمودی مشترک هستند، مانند یک نقاشی رول شده. در مرکز پایین این عمودی مسطح با زیورآلات کنترل‌شده و کنده‌کاری‌شده آن از نظم‌های مختلف کلاسیک که با رنگ‌های تیره رنگ‌آمیزی شده‌اند، زمانی مجرمان محکوم کالبد شکافی شدند. بر فراز طبقات، گنبدی هوس‌انگیز شناور است که مملو از نور ناشی از یک قلاب دوگانه است. عناصر معماری اطراف گنبد و پنجره‌ها به شکلی شاد و ارگانیک تزیین شده‌اند. بنابراین، دوگانگی بخش بالایی و پایینی تئاتر قابل توجه است: ممکن است قسمت بهشت ​​و زمین یا بهشت ​​و برزخ باشد.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

کلاه درباره فضایی است که به ما احساس خانه بودن می دهد؟ در بنیادی ترین سطح، انسان نیاز به سرپناه دارد، اما فراتر از آن، ما خواهان آسایش، زیبایی و ارتباط با اطرافیان و دنیای بیرون هستیم. پاسخ ما به طراحی خانه ها و فضاهای دیگر گاهی آگاهانه است، گاهی ناخودآگاه. بسیاری از ما نظرات روشنی در مورد سلیقه خود داریم که می‌توانیم هاب استدیو آن‌ها را تعریف کنیم، اما بسیاری از واکنش‌های ما نسبت به فضای داخلی در زیر سطح وجود دارد و به غرایز ما برای امنیت و تحریک وابسته است. هرگز این مهمتر از زمان همه‌گیری ویروس کرونا نبوده است، زمانی که به نظر می‌رسد بقیه جهان در اضطراب غرق شده‌اند و فضاهای داخلی ما تنها چیزی است که ما برای ایمن نگه داشتن خود داریم.

 

به گفته لیلی برنهایمر، طراحی دکوراسیون هاب استدیو محقق روانشناسی محیطی که مشاور طراحی را اداره می کند و کتابی به نام شکل دهی نوشته است، وقتی از کودکان خواسته می شود خانه ای را طراحی کنند، معمولاً خانه هایی با سقف های شیب دار ترسیم می کنند، حتی زمانی که خودشان در آپارتمان زندگی می کنند. ما: چگونه فضاهای روزمره زندگی، رفتار و رفاه ما را ساختار می دهند. سقف شیبدار نمادی از سرپناه و محوطه است که ما به آن نیاز داریم تا احساس امنیت کنیم. خانه هر فردی باید احساس کند که پناهگاهی از بقیه دنیاست. این روانشناسی همیشه باید از طراحی خوب خبر دهد. همانطور که آلن دو باتن در کتاب خود با عنوان معماری شادی بحث می کند، ما ممکن است زیبایی را از طراحی جستجو کنیم، اما همه جنبه های دیگری وجود دارد که ممکن است حتی از آنها آگاه نباشیم و باعث می شوند ساختمان ها و اشیاء را جذاب یا غیرجذاب بدانیم: طرح ها اشتباه می شوند زیرا احساس رضایت ما از رشته های ظریف و غیرمنتظره بافته شده است. این کافی نیست که صندلی هایمان به راحتی ما را حمایت کنند. آنها علاوه بر این باید به ما این حس را بدهند که پشت ما پوشیده شده است، انگار که هنوز در سطحی از ترس اجدادی از حمله یک شکارچی جلوگیری می کنیم. وقتی به درهای ورودی نزدیک می‌شویم، از آنهایی که آستانه کوچکی در جلوی خود دارند، یک تکه نرده، یک سایبان یا یک خط ساده از گل یا سنگ قدردانی می‌کنیم - ویژگی‌هایی که به ما کمک می‌کنند گذار بین فضای عمومی و خصوصی را مشخص کنیم و دلجویی کنیم. اضطراب از ورود یا خروج از خانه.

گرایش‌ها در تحقیقات کنونی از ادعای دو باتون حمایت می‌کنند که وقتی صحبت از طراحی به میان می‌آید، ما در معرض انبوهی از پاسخ‌های عصبی هستیم که کنترلی روی آن‌ها نداریم و ممکن است حتی آن‌ها را هم نشناسیم. در سالونه دل موبایل امسال در میلان، گوگل با آزمایشگاه هنر و ذهن در دانشگاه جانز هاپکینز همکاری کرد تا یک آزمایش جالب را انجام دهد و تأثیر ورودی حسی - آنچه را که می‌بینیم، می‌شنویم، بو می‌کنیم و لمس می‌کنیم - بر ذهن و بدنمان انجام دهد. این رشته را زیبایی شناسی عصبی می نامند. سه اتاق مختلف با همکاری شرکت فنلاندی مبلمان Muuto طراحی شد و بازدیدکنندگان باندهایی برای ردیابی پاسخ های فیزیولوژیکی خود در حین حرکت در اتاق ها استفاده کردند. آنها تشویق شدند که ساکت بمانند، تلفن خود را خاموش نکنند و به طور کامل با محیط اطراف خود درگیر شوند - لمس کردن اشیا، توجه به بوها، صداها و حرکت. آیوی راس، معاون طراحی محصول در گوگل، که پروژه را رهبری می‌کرد، گفت که حدود نیمی از شرکت‌کنندگان از اتاقی که در آن احساس آرامش می‌کردند شگفت‌زده شدند و لزوماً این اتاقی نبود که از نظر بصری بیشتر جذب آن می‌شدند. ما در سال‌های اخیر بیش از حد محیط‌هایمان را برای ذهن شناختی‌مان بهینه‌سازی کرده‌ایم، و باید حواس خود را روشن کنیم و به جای آنچه فکر می‌کنیم، نسبت به آنچه که حس خوبی دارد، آگاهی بیشتری بیاوریم.» شاید آن چیزی که فکر می کنیم می خواهیم در واقع چیزی نباشد که ما را در خانه احساس کنیم.

 

با این وجود، احساس کنترل بر محیط خود و توانایی تأثیرگذاری بر آن طراحی دکوراسیون ، مطمئناً یکی از مهمترین چیزها در دیکته کردن احساس ما به خصوص در خانه است. جان برگر، در مورد انتخاب هنر در شماره 1954 House & Garden، بر نقش تصاویر در ایجاد فضایی که فقط برای شما باشد تأکید می‌کند: «سگ‌ها قبل از اینکه دراز بکشند چندین بار دور می‌زنند – عادتی که به روزگار برمی‌گردد. زمانی که آنها وحشی بودند و مجبور بودند علف ها را صاف کنند یا برنج کنند. همانطور که به اطراف این اتاق نگاه می کنم، تصاویر که بیشتر از هر چیز دیگری سلیقه و شخصیت من را منعکس می کند، تأیید می کند که این فضایی است که - مانند یک سگ، اما به شکلی پیچیده تر - برای خودم پاک کرده ام. جغرافیدان چینی-آمریکایی، یی فو توان، که کتابش فضا و مکان: چشم انداز تجربه یکی از متون اصلی جغرافیای انسان گرایانه است، همچنین در مورد چگونگی ارتباط خاطرات خانه با چیزهای موجود در آن صحبت می کند که می توانید آنها را لمس کنید. و بو کنید ("اتاق زیر شیروانی و زیرزمین، شومینه و پنجره خلیج، گوشه های پنهان، چهارپایه، آینه طلاکاری شده، پوسته بریده شده") به جای ساختمان به طور کامل، که فقط می توانید آن را ببینید.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

لیزا پرزیستوپ در مورد خانه بسیار فکر کرده است. خانه او، بله، اما همچنین "خانه" به معنای گسترده تر کلمه. در واقع، او کتابی در مورد فضای داخلی در بالای ایالت نوشت که امروز منتشر شد.

 

او می‌گوید: «جستجوی دکوراسیون  خانه بسیار احساسی است. "این همان نوع سابقه ساختگی است، مانند شب سال نو یا خرید لباس عروس." لیزا و همسرش، نوازنده جاناتون لینابری، قبل از یافتن خانه مزرعه 1893 خود در دهلی، نیویورک، 18 ملک را دیدند. او می‌گوید: «زمانی که وابستگی واقعاً شروع شد، در طول فرآیند مذاکره بود».

لیزا می‌گوید چهار سال بعد، «ما در یک رابطه واقعی با این خانه هستیم». اگرچه خانه شاهد بازسازی‌های متعددی توسط مالکان قبلی بود، اما هنوز کارهایی برای انجام دادن آن وجود داشت تا آن را متعلق به زوجین کند. لیزا و جاناتون که از یک آپارتمان کوچک به سبک راه‌آهن در بروکلین آمده بودند، هوس سادگی و فضایی برای نفس کشیدن داشتند - هم ذهنی و هم جسمی. آنها با رنگ آمیزی کف و دیوارها به رنگ سفید (یک عنصر طراحی که لیزا بیش از 10 سال در مورد آن آرزو داشت) شروع کردند، یک انتخاب اولیه که حال و هوای بقیه خانه را ایجاد کرد. او این پالت را به‌عنوان «تن‌های زمینی با رنگ‌های دیگر زمینی نقطه‌گذاری شده» توصیف می‌کند.

اگرچه این زوج در اولین دکور کاملاً مینیمالیسم را پیش گرفتند، اما با گذشت زمان، گرمای بیشتری را از طریق لایه ها و بافت ها اضافه کردند. لیزا می‌گوید: «این هیپی-دیپی به نظر می‌رسد، اما شما باید خانه خود را بشناسید. پس از آموختن اینکه چگونه دوست دارند در این فضا زندگی کنند، این زوج چندین بار ترتیب مبلمان را تغییر دادند و هنوز هم از انجام پروژه های بهبود خانه لذت می برند (در تابستان گذشته، جاناتون مجموعه ای از پله ها، یک حصار ساخت و یک باغ جدید کاشت). برای لیزا و جاناتون، یک فرآیند طراحی که به طور مداوم در کنار ساکنانش در حال تکامل است، راهی برای ایجاد یک خانه واقعی و واقعی است.

 

لیزا، یک طرفدار طبیعی شکار قدیمی، می‌داند که تهیه اقلام دست دوم نیاز به طراحی دکوراسیون داخلی صبر دارد. لیزا، یک کاربر باتجربه Craigslist، Facebook Marketplace و eBay به شوخی می‌گوید: «من در تلاشی سه ساله برای یافتن یک قاب تختخواب Shaker فوق‌العاده خاص بودم که توان خرید آن را ندارم. "این هنوز مرا پیدا نکرده است، اما من رویا را زنده نگه می دارم." این رویکرد قابل توجه است. هنر داشتن یک خانه قدیمی شامل مراقبت از جزئیات است - عقب نشینی در برابر وسواس سرمایه داری در مورد جدید بودن و راحتی، ترجیح دادن کیفیت و معنا به راه حل های سریع.

لیزا می گوید: «من کمی رمانتیک هستم. او از یک تلفن چرخشی که متعلق به مادربزرگش بود و یک پیانوی بزرگ نوزادی که برای چهار نسل در خانواده جاناتون بوده است به عنوان اقلام بسیار مهم یاد می کند. احساس می شود که یک دایره کامل وجود دارد، داشتن قطعاتی که بخشی از بافت همبند زندگی شما هستند. به روشی مشابه، لیزا و جاناتون عمداً برای ایجاد تجربیات ویژه با عزیزان خود در خانه تلاش کرده‌اند. او می‌گوید: «ما همیشه می‌خواستیم برای دوستان و خانواده‌مان همان سطح فرار و پناهگاهی را که اینجا احساس می‌کنیم فراهم کنیم. یک منطقه ناهار خوری در فضای باز مشخص شده (چراغ های رشته ای و همه!) شب های تابستانی پر از خنده و موسیقی را به خود دیده است.

لیزا می‌گوید: «من با تغییرات خوب عمل نمی‌کنم، اما قرنطینه بهانه‌ای خوش‌آمد برای در نهایت تبدیل به زندگی تمام‌وقت در شمال ایالت فراهم کرده است. این زوج از گذراندن زمان بیشتری در مکان مورد علاقه خود لذت برده اند. این یک پیشرفت طبیعی بود، همانطور که آخرین پروژه لیزا است. Upstate: Living Spaces With Space to Live، با عکاسی فوق‌العاده توسط سارا الیوت، ادامه‌ای از شیفتگی مادام‌العمر لیزا به فضای داخلی، سبک زندگی و مفهوم احساسی «خانه» است.

 

برای اطلاعات بیشتر در مورد خانه مزرعه لیزا و جاناتون دهلی، به علاوه 11 فضای زیباتر، کتاب را اینجا ببینید.

خودتان آن را انجام دهید

وقت خود را صرف کنید در برابر مفهوم "آماده انتقال" مقاومت کنید. مسابقه دادن برای تجهیز یک خانه به طور اجتناب ناپذیری شما را با چند قطعه کم زرق و برق رها می کند. لیزا توضیح می‌دهد: «اگر مجبور شوید وقت خود را صرف کنید، قطعاتی که در نهایت به دست می‌آورید مناسب‌تر خواهند بود و طول عمر بیشتری خواهند داشت.»

 

ترول بازار فروش مجدد لیزا توصیه می‌کند طراحی دکوراسیون هاب استدیو در یافتن دزدی‌های دست دوم پشتکار داشته باشید. او می‌گوید هنگام جستجوی اقلام قدیمی خاص به صورت آنلاین، "تقریباً مانند یک اصطلاحنامه است" - مترادف چیزی را که به دنبالش هستید جستجو کنید. وقتی به دنبال صندلی های غذاخوری خمیده اش می گشت، اغلب «صندلی های چوبی منحنی» را جستجو می کرد. سعی کنید نام یک طراح را اشتباه املایی کنید و "بیشتر از آنچه فکر می کنید لازم است بررسی کنید."

 

یوتیوب دوست شماست، جاناتون از زمانی که به بالای ایالت نقل مکان کرد، نجاری و ساخت مبلمان را به خود آموخت. لیزا می‌گوید: «هر کاری که او ساخته است، از طریق یک سیاه‌چاله آموزش یوتیوب انجام داده است. او توصیه می کند که با چوب ارزان شروع کنید و به تدریج به سمت چیزهای زیباتر کار کنید. "شما باید با اشتباه کردن مشکلی نداشته باشید."

  • alireza gl