از قرن هجدهم، بسیاری از معماریهای مذهبی با تضعیف سنتهای مذهبی، فردیت و اهمیت خود را از دست دادهاند. اما امروزه، مانند گذشته، معماران برجسته با راه حل های برتر، خواسته های جدید استفاده و بیان را برآورده کرده اند.
کارکردهای اساسی حکومت، حتی بیشتر از دین، در همه جوامع مشابه است: اداره، قانونگذاری و اجرای عدالت. اما نیازهای معماری با توجه به ماهیت رابطه بین حاکم و حاکم متفاوت است. در جایی که وظایف دولتی در دست یک فرد واحد متمرکز است، ساده است و ممکن است در محل اقامت حاکم اعمال شود. در جایی که بسیاری از کارکردها مشترک هستند و به عنوان فعالیت های تخصصی ایجاد می شوند، پیچیده می شوند و ساختارهای متمایزی را می طلبند. با این حال، هیچ راه حل رسمی اساسی برای معماری دولتی وجود ندارد، زیرا نیازهای عملی دولت ممکن است در هر منطقه سرپوشیده ای که فضای مناسبی برای مشورت و اداره داشته باشد برآورده شود. نوع متمایز آن بیشتر توسط کارکردهای بیانی ناشی از ایدئولوژی سیستم های مختلف سازمان سیاسی (سلطنت، حکومت دینی، دموکراسی و غیره) و سنت های ادارات مختلف حکومتی (دادگاه های حقوقی، خانه های اجتماع، تالارهای شهر، و غیره.). دولتهایی که قدرت را بهجای رضایت به زور اعمال میکنند، تمایل دارند از کارکردهای بیانی معماری برای تأکید بر قدرت خود استفاده کنند. آنها تمایل دارند ساختمانهایی تولید کنند که بنای تاریخی نامتناسب با خدماتشان به جامعه باشد. آنهایی که در آنها صفات الهی به حاکم داده می شود، نمادگرایی مذهبی را وارد معماری می کنند. دولت های دموکراتیک مسئولیت بیان اهداف خود جامعه را در معماری خود دارند، کاری دشوار در دنیای مدرن، زمانی که جامعه ممکن است نه آنقدر کوچک باشد که بتواند خود را به راحتی بیان کند و نه آنقدر همگن باشد که در مورد چگونگی انجام آن توافق کند.
فرآیندهای ساده دموکراتیک دولت-شهرهای یونان و شهرهای آزاد قرون وسطایی، معماری دولتی را در مقیاس داخلی ایجاد کرد، در حالی که امپراتوری روم و سلطنتهای بعدی به ندرت تمایز مهمی بین کاخ و مقر عملکردهای دولتی قائل شدند. رشد گسترده دولت نمایندگی و افزایش اندازه و عملکرد ایالت در قرن نوزدهم، ساختمانهای متنوعی را ایجاد کرد که برخی از آنها برای استفاده کاملاً جدید بودند. برخی از نمونهها عبارتند از: اول، کاپیتولها، دادگاهها، ساختمانهای مجلس، دفاتر چاپ و ضرابخانهها و بعداً دفاتر پست، سفارتخانهها، بایگانیها، دبیرخانهها و حتی آزمایشگاهها، زمانی که کار، افزایش پرسنل و پیچیدگی کمکهای مکانیکی ایجاب میکرد. راهکارهای تخصصی معماری بوروکراسی، چه خوب و چه بد، معماری دولتی را بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مهم کرده است.
در اولین گسترش سریع از حدود 1780 تا 1840، معماران نئوکلاسیک راهحلهای چشمگیری برای مشکلات جدید پیدا کردند، اما پس از آن، معماری دولتی به یک قرن محافظهکاری سپری شد و در فاصله ای مطمئن از ساختمانهای خصوصی دنبال شد. پس از جنگ جهانی دوم، معماری دولتی سرزندگی جدیدی از خود نشان داد. کارهای لوکوربوزیه در چاندیگار، پنجاب، هند، مقر سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد در پاریس و برنامه وزارت امور خارجه ایالات متحده برای ساخت سفارتخانههای آمریکا برجسته است.
معماری نظامی بیشتر از سایرین به نوع حکومتی نزدیک است، اما کارکرد بیانی آن چنان تابع امر عملی است که معمولاً به عنوان یک کلاس مهندسی در نظر گرفته می شود (به استحکامات مراجعه کنید).
تعداد کمی از تفریحات به معماری نیاز دارند تا زمانی که نهادینه شوند و باید مشارکت فعال و غیرفعال (رویدادهای ورزشی، نمایش های نمایشی، موسیقی و غیره) و یا مشارکت جمعی در تجملات اساسا خصوصی (حمام ها، موزه ها، کتابخانه ها) را فراهم کنند. در طول تاریخ، معماری تفریحی از هر نوع دیگری سازگارترین بوده است. انحرافات ممکن است تغییر کنند، اما، همانطور که در معماری داخلی، آرایش فیزیکی انسان ها یکپارچگی را فراهم می کند. اگر مشارکت آنها منفعلانه باشد، باید بتوانند راحت بشنوند و ببینند. اگر مشارکت آنها فعال است، باید فضاهایی متناسب با فعالیت های انتخابی به آنها داده شود. در بیشتر فرهنگها، موسسات تفریحی منشأ مناسک مذهبی دارند، اما به راحتی استقلال پیدا میکنند و بیان دینی در معماری آنها کاهش یا حذف میشود.